هستیهستی، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

هستی بابا و مامان

عیدت مبارک زندگی من

سلام خوشگل خانوم حال و احوالتون چطوره خانومی؟ سال جدید خوبه نفسم؟ باید مامان و بابا رو ببخشی گلی خانوم که چند وقته که نیومدن برات بنویسن سرمون خیلی شلوغ بود از یه طرف جابه جا شدن به خونه ی جدید از یه طرف کارای عید واز یه طرف دیگه هم دانشگاه رفتن مامانی که این آخری ازهمه بیشتر سخته...اخه خیلی دلم برات تنگ میشه روزایی که میرم دانشگاه و توپیش مامان جون هستی هرچند میدونم مادرجون بهتر از من بهت رسیدگی میکنه... خوب حالا از عید برات بگم که خداروشکر خیلی خوب بود 27 اسفند من و شما و بابایی و مامان جون و خاله فافا و خاله زهرا به همراه خونوادهی دایی سعید رفتیم مشهد... .واااااااااااااای که چقدر خوش گذشت و چقدر شلوغ بود و عالی که موقع سال...
14 فروردين 1392

شیرین زبون ترین دختر دنیا

خوشگل خانوم مامان سلاااااااااااام چطوری عسلم؟چطوری شیرین زبونم؟   گل خوشکل مریم چرا هرچی جلوتر میریم تو اینقدر بانمک تر و شیرین زبون تر میشی؟ تازگیا خیلی باهوش تر شدی وقتی برات شعر میخونم همراه من تکرار میکنی و کلمه هایی رو که بلدی تکرار میکنی باهام وقتی هم خرابکار میکنی و میپرسم کی اینکارو کرده میگی هششتی(یعنی هستی) بعد هم بادست راستت چند بار میزنی رو دست چپت و میگی وای وای وای.... آآآآآآآخ که الهی دورت بگردم مادری چقدر بامزه ای.... اسم اماما رو که ازت میپرسم همه رو میگی حشن(یعنی حسن)هرچی باهات تمرین میکنم بازم میگی حشن چیکار کنم دیگه هنوز کوچمولویی راستی دوازدهم تولد خاله زهراست ولی به خاطر باباجونی نمی...
14 فروردين 1392
1